دوران دبستانم را مثل خیلی از بچه ها و دانش آموزان دیگر در یک مدرسه خیلی معمولی با معدل معمولی گذراندم، رفت و رفت تا رسید به کلاس پنجم و با معدل 18/42 دوره ابتدایی را به پایان رساندم، کلی ناراحتی و گریه، به همراه ناامیدی فراوان از معدلی که بدست آورده بودم، با خودم فکر کردم که چرا این چنین شده بود! تا وقتی که علتش را فهمیدم، علتش این بود که در آن دوران دوستی داشتم که هر روزه مرا به بازی دعوت می کرد و به دنبال سرگرمی های بچگانه خود بود و اصلا به درس خواندن علاقه ای نداشت، بنابراین به کلّی ارتباطم را با او قطع کردم و در آن سال در آزمون نمونه دولتی شرکت کرده بودم ولی متاسفانه قبول نشدم. مجبور بودم به یک مدرسه معمولی بروم (مدرسه ای که از لحاظ علمی و فرهنگی به شدت سطح پایینی داشت) فرم ها و مدارک مورد نیاز را در اختیار مسئولین مدرسه قرار دادیم تا کارهای ثبت نام را انجام بدهند. با ناراحتی زیاد به سمت منزل برمیگشتیم که از مدرسه نمونه دولتی تماس گرفتند و گفتند که دانش آموز علی مرحمتی در مدرسه نمونه دولتی قبول شده و می توانید برای ثبت نام به اینجا مراجعه کنید. این اتفاق و تماس باعث شد تا جرقه ای در ذهن من رخ دهد و به خودم قول بدهم که بهترین باشم.

مشاوره را از همان سال (سال 1398) پس از قبولی در دانشگاه شروع کردم و نزدیک 30 مدل روش مشاوره ای خود را عوض کردم تا توانستم به روشی که تقریباً دلخواهم هست برسم و این روش هم تغییر خواهد کرد زیرا همیشه به این فکر می کنم که خودم را ارتقاء بدهم و در حوزه کاری و فعالیت خود بهترین باشم.